ذوب شدن یخ های قطب و پیشرفت خشکسالی و آتش سوزی های عظیم جنگل ها را می توان از نمونه های آن بشمار آورد. اما گاهی شاهد رخدادهایی هستیم که از نگاه انسان بسیار زیبا و لذت بخش است اما در باطن زنگ خطر محیط زیست را به صدا در می آورد.
شاید بسیاری از هموطنان ما خاطری ای از بارش برف در میانه فصل خزان را نداشته باشند و از این رویداد نیز شعف زده شده و در هنگام بارش نیز زیبایی آن را با ترکیب رنگ های پاییزی تحسین می کنند. اما آیا پس از اتمام بارش، با دیدن واژگونی درختان متاثر شده و یا سوالی از چرایی آن در ذهنشان ایجاد خواهد شد؟ آیا به نظر آنها، بارش دو روزه برف اخیر، آن هم تنها ۴۰ سانتیمتر در مناطق سردسیرتر شهر تهران توانایی واژگونی درختان بزرگ و کوچک را دارد؟ آیا می توان عامل دیگری را کمک رسان این فاجعه پنهان قلمداد کرد؟
حقیقت این است که این بار نیز سهل انگاری انسان در دستبردن به محیط زیست اطراف خود رابطه مستقیم با واژگونی درختان در فصل پاییز و گاه زمستان دارد. بطور طبیعی گیاهان ۴ فصل باید در ابتدای پاییز رفته رفته تغییری در رنگ برگ های خود داده و برگ های خود را از دست بدهند. اما عاملی به نام نور مصنوعی، ریتم زندگی آنها را در شهرهای بزرگ به مخاطره کشانده و بطوری که گفته خواهد شد منجر به مرگ گیاه می شود.
گیاهان نورپسند در طول روز نیازمند ۴۲۰۰ لوکس نور و گیاهان سایه پسند نیز به دلیل جذب میزان بالای کلروپلاست،نیازمند ۷۲ لوکس نور برای ادامه زندگی شان می باشند. طبق قانون بردباری، (افزایش یک عامل محیطی می تواند عامل محدود کننده باشد) رساندن نور بیش از اندازه به گیاه در شب رشد آن را دچار اختلال کرده و فصل از دست دادن برگ و جوانه زنی آن را به مخاطره می کشاند. حال شاید از خود بپرسید، تنها در برخی میادین اصلی شهر توسط پرژکتور، نور مستقیم بر درخت می تابانند پس به چه گونه است که درختان پارک ها و معابر نیز شامل این فاجعه شده اند؟
در پاسخ باید گفت، شهرهای بزرگی مانند تهران مدت ها است از مرز هشدار آلودگی های نوری که موجب استفاده غلط از نورهای مصنوعی است، گذشته و در وضعیت قرمز به سر می برد. به اعتقاد کارشناسان، آلودگی نوری این شهر تا ۳۸۰ کیلومتر دورتر نیز ثبت گردیده و قابل ردگیری است. در واقع اگر از منابع نورهایی که مستقیم آسمان را به جای زمین نشانه گرفته اند بگذریم، روشنایی های موجود در معابر عمدتن از نوع استانداردی نبوده و سرپوش معروف به لاکپشتی آن باعث به هدر رفتن نور یا همان انرژی و رسیدن شعاع های نوری به درختان می گردد. حال با کنار هم گذاشتن این پازل درمی یابیم که با برگ دار بودن درختان در هنگام بارش برف، مساحت جمع آوری برف توسط گیاه افزایش پیدا کرده و به دلایلی که جایگاهش در این مطلب نیست ریشه گیاه نیز ضعیف بوده و قدرت نگاه داشتن تنه به این سنگینی را ندارد، پس فاجعه با یک برف سبک رخ می دهد. البته به این نکته توجه کنید که خطر این گونه اتفاقات تنها در فصل پاییز نبوده و مشاهدات نشان می دهد که عمده درختان چنار شهری مانند تهران تا اواسط زمستان هنوز دارای مقداری برگ می باشند.
کاش عوارض آلودگی نوری به همین جا ختم می شد تا شاهد مهاجرت پرندگان شهر و حتی آسیب های روحی و روانی به انسان نبودیم.
نویسنده: سید حامد میرزاخلیل